– ۳ تعریف جو سازمانی :
جو سازمانی با حال و هوای حاکم بر سازمانی، که گاهی با واژههای دیگری مثل اتمسفر[۱]، تون[۲]، میلیو[۳]، و احساسات[۴] و زمینهی غالب[۵] بر سازمان نیز بیان میگردد ولی واژهی جو سازمانی مصطلح، توسط نویسندگانی زیادی تعریف و انتشار یافته است. ولی تعریف مشخص، ثابت و مورد توافق هگان وجود ندارد. با توجه به این مطلب به نظر میرسد در تعریف این واژه دو مشکل متعامل و مرتبط جود دارد: یکی اینکه چطور جو سازمانی را تعریف کرد و دیگر اینکه چطور آن را در سطوح مختلف اندازه گرفت.
اولین مفهوم و تعریف جو سازمانی، ذهنیت و تصورات فرد در مورد کارها و خدمات ارائه شده در سازمان است این دیدگاه دلالت بر وجود جو در سطح فردی دارد. دومین تعریف، روی اهمیت و تصورات در مورد جو سازمانی تأکید دارد.(آندرسون ودست[۶]، ۱۹۸۸، ماتیسن واینارسن، ۲۰۰۴).
ریچرز و اسچانیدر[۷] (۱۹۹۰) جو سازمانی را انتشار تصورات و ذهنیات افراد در مورد چیزها و راههای موجود در اطراف ما تعریف میکند. هیچ کدام از این دو بهترین نیستند. واژههای دیگری که تاجییوری[۸] به جای جو سازمانی به کار گرفت عبارت از:
اتمسفر، احساسات، تون، زمینه و میلیو بود و در سالهای اخیر برخی از پژوهشگران از این واژهها استفاده نمودهاند.
هالپین و کرافت[۹] در سال ۱۹۶۳ برای اولین بار به شرح و بیان سازمان پرداخته و اولین پرسشنامهی خود را در زمینهی شرح توسعهی سازمانی (OCDQ) انتشار دادند. این پرسشنامه شامل ۶۴ آیتم میباشد که برای هر کدام ۴ گزینه وجود دارد.
هالپین و کرافت ۸ پاره تست را برای تیمرخ جو سازمانی که در آنالیز به شش دستهی اصلی به نامهای:
- جوکنترل شده
- جو پدرانه
- جو باز
- جو بسته
- جو مشابه
- و بالاخره جو خودگران یا خوکار[۱۰] نامگذاری شدند.
تاجیوری در سال ۱۹۶۸ اصطلاحات و واژههای مربوط به جو را طبقهبندی کرد، آن را همه کیفیت داخلی و محیط سازمان تعریف کرد از این رو بُعد محیطی آن شامل اکولوژی و موارد و فیزیک آنها و بعد اجتماعی و مردمی «سیستم اجتماعی» شامل الگوهای ارتباطی و فرهنگ و سیستم اعتقادی و ارزشهای شناخته شده و ابعاد دیگر آن مثل ساختار سازمانی، زمنیه و شخصیتهای افراد سازمان میگردد.
آندرسون نیز در سال ۱۹۸۲ ابزاری برای مطالعه و مرور مقالات مربوط به جو سازمان (مدرسه) به کار گرفت و تعریف تاجیوری را بر تعاریف دیگر ترجیح داد.
هوی و میکسل در سال ۱۹۸۷ جو سازمان را تنظیم ویژگیها و وضعیت داخلی سازمان، به نحوی که آن سازمان را از دیگر سازمانها متمایز کند، تعریف کردند و آن را آخرین نتیجه و محصول کار، فعالیت، رفتار و تلاش سازمان و افراد برای رسیدن به تعادل بیان داشتند البته این تعریف شبیه گروه تحقیقاتی «های» (Hay) ابعاد جو را انعطافپذیری، مسئولیت پذیری، استاندارها، وضوح و شفافیت، پاداش و تعهد کاری میدانند. این گروه ابراز مشاورهای و راهنمای خود را در دو زمینه (OSC, ILS) «تحقیقات جو سازمانی[۱۱] و سبکهای رهبری» ایجاد نمودهاند.
OSC, ILS اولین تحقیقات در زمینهی جو سازمانی در سال ۱۹۶۰ است و برای ارزیابی و تشخیص اثر بخشی سازمان و رهبری در ایجاد جو مثبت مناسب است. OSC, ILS شامل بستهی آموزشی که حاوی گزارش از مواد، یافتههای تحقیق و مواد حمایتی و هر گزارش از ۶ بخش که عبارت از:
اصطلاحهای مربوط به سوابق و زمینه توضیح دهنده، تعریف جو و یا سبک و ابعاد آن، اعتبار و صحت دادهها، هدایت کردن و امتیاز دهی، عناوین برای یافتههای تحقیق و بالاخره عناوین برای اصلاح سبکهای رهبری یا جو سازمان است.
[۱۲]POC نیز توسط لیکرت در سال ۱۹۶۱ آن نیمرخ ویژگیهای سازمانی، که شامل شاخصهایی از جمله ارتباط مدیران ارشد با زیردستان را ارائه نمود. این ابزار ۸ متغیر اصلی سازمان را که عبارتاند از: پروسههای رهبری، ارتباطات، تعامل و نفوذ، تصمیمسازی، عملکرد، انگیزه، هدفگذاری وکنترل در نقشه و نیمرخ سازمانی مورد استفاده قرار داد و سیستم مدیریتی را به ۴ دستهی معتبر و توانا؛ آرمان خواه، مشاورهای، شورایی و مشارکتی طبقهبندی کرد که مورد توافق هوی و میکسل در سال ۱۹۸۲ قرار گرفت.
جو سازمانی از دیدگاه روب آلتمن[۱۳] به درک و تصویر کارمندان از محیط کاری خود است. این ادارک در قالب ارزشها بیان میشود. به عبارت سادهتر، اینکه کارمندان چه چیز را دارند و چه چیز را دوست ندارند؟ در بسیاری از سازمانها با انجام تحقیقات جو سازمانی مناسب میتواند اطلاعات با ارزش را فراهم نموده و میتواند برای افزایش موفقیت و رسیدن به اهداف سازمان، مورد استفاده قرار گیرد.
جو حال و هوای حاکم بر یک سازمان است. یک کیفیت بس تحمل و دوام آوردن و محیط داخلی یک سازمان، که توسط اعضا تجربه میشود و بر رفتارشان اثر میگذارد. با استفاده از تحلیل عاملی، در یکی از پژوهشها توسط بورتن مشخص شد که جو سازمانی میتواند در دو بعد توصیف شود.
- تداوم سیر گذشته[۱۴].
- ایستادگی در برابر تغییر.
تداوم زیاد شامل ارتباطات فشرده و اجباری، اهمیت و تعادل یک سری عامل ترکیب شده است. ایستادگی در برابر تغیر، ترجیح امروز بر فردا است. مدیریت تغیر تاریخی طولانی دارد و اساساً بر مبنای سه ویژگی تئوری لوین[۱۵] است:
بیرون آمدن از یخ زدگی، تغیر و دوباره یخ زدن (ریچار دام بورتن، ترجمه ۱۹۹۵) اخیراً مدیریت، تغیر را به عنوان یک مورد معتدل و به وجود آورندهی حقیقت یک سازمان مینگرد که در آن تغیر متداول و همیشگی است. در تحقیق بورتن با استفاده از چهار چوب ارزشهای رقیب[۱۶] جو سازمانی پدید میآید.
- جوپردازش[۱۷]، «فرآیند» داخلی که شدیداً به تداوم و ایستادگی در برابر تغییر وابسته است.
- هدفدار منطقی، که نیاز فراوان به تداوم دارد و به ایستادگی کم در برابر تغیر وابسته است.
- توسعه، که به تداوم و پایداری در برابر تغیر اندکی وابسته است.
- گروه، که به ارتباط کمی به تداوم و وابستگی زیادی به ایستادگی در برابر تغیر وابسته است.
مفاهیم مدیریتی پیچیده است. برای زیبایی با سرعت این گونه بالا، پایداری در برابر تغیر باید کم باشد.
تغیر اتفاقی «ختمی» لوینی:[۱۸] مشکل،کند و پرهزینه است. تغیر مداوم در جایی میتواند اداره شود که تغیر، به هنجار سازمان تبدیل شود، اگر چه لازم نیست تداوم کم باشد. افراد شاید سازمان با تداوم کم را ترجیح دهند، اما ممکن است برای جهاتی با سرعت سرمایه آور لازم نباشد. در ضمن از آن جا که این دو بعد مستقل هستند، مدیران نمیتوانند کاهش پایداری در برابر تغیر را تحلیل دهند .
[۱]. Atomic mass
[۲]. tone
[۳]. milieu
[۴].feeling
[۵]. Beck ground
[۶].Anderson & west
[۷]. Reichers & Schneider
[۸].Tagiur
[۹]. Halpin & Graft
[۱۰]. autonomous
[۱۱].organizational climate survey, inventory leadership style.
[۱۲]. Profile organizational climate (POC)
[۱۳]. Rob Altman.
[۱۴] .Tension
[۱۵] .resistance
[۱۶]. Iewin
[۱۷]. Internal process
[۱۸]. lewinian
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 386
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0